شعری برای یك جویبار كه به سمت دریا میرود.
یك روز چشمهساری باریك چون نواری از كوه سر درآورد گردید جویباری با خنده و ترانه بر كوه شد روانه از مارپیچ دره میرفت شادمانه راهش كه تنگ میشد خیلی زرنگ میشد با سنگهای سرسخت مشغول ...