«بهرام گور» عاشق شكار بود؛ برای همین تا فرصتی پیدا میكرد با اطرافیانش به شكار میرفت.
یك روز وقتی بهرام به شكار رفته بود، هوا طوفانی شد و بساط شكار برچیده شد و هركس به سمتی فرار كرد. بهرام هم در طوفان گم شد و خود را با سختی بسیاری به خانهای رساند... . *** در این كتاب گویا، حكایتی ...