«هدی» همراه مامان و باباش رفته بودن به یه جنگل خیلی قشنگ كه پُر بود از برگای رنگارنگ. هدی جلوتر از اونا حركت میكرد كه چشمش به یه عالمه مورچه افتاد و فریاد زد و از پدر و مادرش خواست تا اونا رو لگد نكنن.
كودكان با شنیدن این داستان یاد میگیرن كه خداوند قادر به شنیدن هر صدایی است، حتی صدای فكر كردنشون. در این قسمت از برنامهی «یك آیه، یك قصه» عزیزجون به بخشی آیهی یكم سورهی مباركهی «حجرات» اشاره ...