مریم كوچولو قرار بود به مدرسه برود ولی دل توی دلش نبود كه مدرسه ها باز بشوند. مریم كوچولو چند روز مانده به مدرسه كیفش را چیده بود و آماده رفتن بود.
مادر مریم قبل از شروع مدرسه او را صدازد و اندازه های او را گرفت و فردا صبحش، مانتو آبی خوشگلی آماده بود تا مریم آن را بپوشد. مریم خیلی خوشحال بود و روز رفتن به مدرسه با مانتو آبی و كیف آماده شد، ...