در روستایی سرسبز چوپانی بود كه از پدرش بیست گوسفند به ارث برده بود. او هر روز گوسفندانش را به چرا می برد و سخت كار می كرد. چوپان دوست داشت پولدار شود، به همین دلیل مدام در فكر و خیال بود كه چگونه می تواند ثروتمند شود. تا این كه یك روز...
این داستان با زبانی ساده و روان به كودكان می آموزد كه برای كسب درآمد خوب در زندگی باید تلاش كرد و با فكر درست و حواسی جمع این كار را انجام داد؛ چرا كه با خوش خیالی كاری به سرانجام نیكو نخواهد رسید.