در یك جنگل سر سبز و كنار درختی سوراخ كوچولویی بود كه سنجابی با پدر و مادرش زندگی می كرد.شب ها كه آسمون پر از ستاره می شد سنجاب كوچولو به آسمون نگاه می كرد.
سنجاب كوچولو یكی از ستاره های كوچیك آسمان كه مثل خودش بود را انتخاب كرد و اسمش را گذاشت ستاره من. سنجاب كوچولو هرشب با ستاره اش حرف می زد و ستاره هم به اون چشمك می زد. داستان "ستاره من" با اجرای ...