كتاب منظوم درباره هاشم آقا، یك مرد معدنچی، كه در هشت سال دفاع مقدس، برای دفاع از میهن غیرتمندانه جنگید. یك نفر پشت كاجها گم بود دور از چشمهای مردم بود عصرها وقت رفتن خورشید كولهبارش پر از تبسم بود
یك نفر پشت كاجها گم بود دور از چشمهای مردم بود عصرها وقت رفتن خورشید كولهبارش پر از تبسم بود گاهگاهی سری به ما میزد مثل گنجشكهای توی حیاط بر لب او شكوفههای لبخند؛ مثل مردی كه ...