بابای من یه جفت پوتین داره كه اونا رو توی جنگ پوشیده. منم بزرگ بشم اونا رو میپوشم، شعرش رو بشنوید.
پالام پولوم پام گشاده برام پوتین بابام بابا اونا رو پوشیده تو جنگ راه رفته روی خاك و شن و سنگ یه روز من میشم سرباز اسلام اندازهم میشه پوتین بابام