شعری برای یه سنجاقك و یه قورباغه.
سن سن سنجاقك افتاد توی چشمه و داد زد: كمك دارم میشم بیچاره یكی بیاد از آب درم بیاره یه قورباغه از اون وَرَك اومد كنار سنجاقك زود دهنش رو باز كرد زبونشو دراز كرد سنجاقكه گفت: برو قورباغه ...