یه مامان زاغی داشت به زاغی كوچولو پرواز یاد میداد كه ناگهان اتفاقی افتاد... .
دیروز ساعت پنج در باغ سبز شمشاد یك بچهزاغ كوچك از روی شاخه افتاد پروانه دید و غش كرد لرزید دختر باد حال بنفشه بد شد گنجشك گفت: ای داد مامان زاغ اما آمد بهسوی او شاد چون كه به ...