ما ناهار آبگوشت داشتیم. منم برای گوشتكوبمون یه شعر خوندم.
كی بود، كی بود؟ یه گوشتكوب از سرتاپاش فقط چوب ساده بود تو سفره واستاده بود بابام به اون گفت: بیا جنگ نخود و لوبیا آبگوشت، ناهارمون بود موقع كارمون بود ادامه دارد... .