یك درخت نارگیل و یك درخت فندق كنار هم بودند، یك روز یك فندق و یك نارگیل از درخت افتادند و قل خوردند تا بهم رسیدند.
نارگیل فكر می كرد كه فندق یك نارگیل كوچك است و فندق هم فكر می كرد كه نارگیل یك فندق بزرگ است. همان موقع یك گردو سر و صدای آنها را شنید و برای میانجی گری به كمك آنها آمد. داستان"فندق و نارگیل" ...