بیتا كوچولو یك دختر خوب و مهربان و كمك رسان بود . همه از دست كارهای خوب او راضی بودند. فقط یك عادت بد داشت.
بیتا كوچولو از جلو ی هر مغازه ایی كه رد می شد دلش می خواست خرید كند و آنقدر جلوی مغازه اصرار می كرد كه مادرش مجبور می شد برای او خرید كند. مادر بزرگ بیتا یك روز به او گفت من امروز دختر تومی شوم ...