پرده ایی حصیری روی پنجره خانه قدیمی روی دیوار بود پرده حصیری آرزو داشت كه از آنجا برود. روزی صاحبخانه پرده جدیدی گرفت و پرده حصیری را از روی دیوار برداشت.
پسر بچه ایی بعد از مدتها سراغ حصیر رفت و چند تا از چوب های حصیر را جدا كرد. پرده با نگرانی به بچه نگاه كرد. پسر بچه با حصیرها بادبادك ساخت. پرده حصیری خیلی خوشحال شد از اینكه می توانست توی آسمان ...