یه روز یه گل حالش به هم خورد... .
در باغ ما یك دانه گل حالش به هم خورد رنگش پرید از هوش رفت یك باره پژمرد گنجشگكی از آسمان پر زد به سویش با نوك خود یك قطره آب پاشید رویش یك شاپرك جیغی كشید از شاخه افتاد زنبوركی ترسید و گفت: ...