مهری كوچولو دوست داشت یك ماهی قرمز كوچولو داشته باشد.
پدر مهری كوچولو به شرط اینكه مهری كوچولو به ماهی كوچكش به موقع غذا بدهد برای او ماهی خرید. مهری كوچولو یك روز دید كه ماهی اش حسابی خودش را به تنگ بلوری می زند بعدش به مهری كوچولو گفت من دوست ندارم ...