در یك دشت بزرگ حیوانات زیادی زندگی می كردند. روباه قصه ما هم یكی از حیوانات دشت بود. روباه همیشه عادت داشت با بینی سیاه و نمناكش همه چیز رو بو بكشد.
روزی از روزها بوی بدی حس كرد. او فهمید كه این بو بوی سیگار است. روباه نمی خواست با آدمیزاد روبرو شود برای همین راهش را عوض كرد و رفت. اما جلوتر كه رفت متوجه بوی دیگری شد. بوی برگ تازه بود. كه روی ...