پرنده ایی كه از راه دور آمده بود، خوب به اطرافش نگاه كرد و دید كه كسی را آنجا نمی شناسد.
پرنده ایی به دنبال مرغابی ابری به سرزمین دور رفت و خسته روی گلی نشست. ملخی كه از آنجا می گذشت، گفت كه مرغابی ابری را پشت كوه دیده است. قاصدكی گفت كه مرغابی ابری به سمت رودخونه رفته است. پرنده با ...