پیرمرد و پیرزن فقیری بودند كه یك روز دیدند چیزی برای خوردن ندارند.
در زمان های قدیم زن و شوهر پیری زندگی می كردند كه خیلی فقیر بودند. روزی پیرمرد كه تنها دارایی شان یك كیسه گندم بود را از پیرزن گرفت تا آرد كند و نان بپزد. پیرمرد گندم ها را به آسیاب برد و آرد كرد. ...