• 2 قطعه
  • 22 دقیقه
  • همكاری موش و زاغ و آهو و سنگ پشت

    روزی زاغ سیاه در حال پرواز به صحرای زیبایی رسید و بر شاخه ی درختی نشست. اما شكارچی را دید و ترسید اما بعد با خود گفت تا حیوانات دیگر هستند كسی كاری به زاغ ندارد.

    اطلاعات تکمیلی

    • نوع متن: متن اصلی
    • قالب كتاب گویا: روایی
    • تهیه كننده كتاب گویا: آسیه حیدری
    • دبیر سرویس: محمد مهدی شادبهر
    • رده سنی: كودك
    • راوی: معصومه روحبخش
    • كلید واژه: دلسوزی,زیرك,طوقی,موش
    • نام سریالی(نام طرح مشترك): قصه های مادر بزرگ
    • منبع: ایرانصدا
    • عنوان كتاب مرجع: كلیله و دمنه
    • نویسنده اثر مرجع: نصرالله منشی
    • نوع مرجع (نمایشنامه-نمایش رادیویی - برنامه-كتاب-فیلم): كتاب
    • ملیت: فارسی
    • پیشنهاد ما: این داستان برای بچه های سالهای ابتدایی دبستان مناسب است

    صیاد به زاغ نگاه هم نكرد. دامش را پهن كرد و خود در كناری خوابید. دسته ای كبوتر شادی كنان از راه رسیدند. رئیس كبوترها كه حلقه ی سفیدی بر گردنش بود به آنها گفت : صبر كنید ممكن است كه خطری ما را تهدید ...

    اطلاعات بیشتر

    چهارشنبه، ۱۲ اسفند ۱۳۹۴

    قرآن

    چهارشنبه، ۱۲ اسفند ۱۳۹۴
    چهار شنبه 18 آذر
    |
    11:33:21
    زنده