سعید پسر خوب و با ادبی بود، سعید با مادرش در كلبه ایی كوچك زندگی می كردند و فیل كوچكی داشت.
سعید برای فیلش زنگوله ایی تهیه كرده بود تا هیچ وقت گم نشود. اما فیل كوچولو زنگوله دوست نداشت چون هر وقت و هر جا می رفت همه متوجه می شدند و می فهمیدند كه او آمده است. داستان"فیل زنگوله دار" با ...