توی شهر قصه ها یك پسر بچه ایی بود به نام امیر، كه قصه شنیدن را خیلی دوست داشت به همین خاطر پدر ومادرش همیشه كتاب های زیادی برایش می خریدند.
امیر كوچولو یه عادت بد داشت، اونم این بود كه بعد از اینكه داستان را برایش می خواندند توی كتاب های قصه نقاشی می كشید. در یكی از كتاب ها امیر نقاشی زمستان را كشید كه خورشیدی گرم داشت و درخت ها شكوفه ...