ننه پینه دوز توی یه باغچه زندگی می كرد و هر روز توی باغچه می نشست و كفش می دوخت. كفش های رنگارنگ و زیبا.
ننه پینه دوز یك شب زیر كرسی مشغول دوختن كفش بود كه ملخك محكم به در زد و گفت ننه پینه دوز بیا بیرون من می خواهم توی لانه تو زندگی كنم. داستان"كفش های ننه پینه دوزه" با اجرای خانم مریم نشیبا در ...