قاصدكی توی هوا می چرخید و حركت می كرد و دوست داشت كه به جنگل سبز برسد.
قاصدك كه خسته شده بود می خواست روی كوهی بنشیند كه گردبادی قاصدك را از كوه پایین انداخت. قاصدك از بالای كوه توی صحرایی خشك و بی آب و علف افتاد. كنار قاصدك درخت بلوط بزرگی بود كه برگ های سبزی داشت ...