• 2 قطعه
  • 15 دقیقه
  • آینه ی سحرآمیز

    روزی روزگاری در سرزمینی پادشاهی ثروتمند زندگی می كرد. وقتی پادشاه به پیری رسید از این كه صورتش شكسته شده و موهایش در حال سفید شدن بود احساس ناراحتی می كرد.

    اطلاعات تکمیلی

    • نوع متن: متن اصلی
    • قالب كتاب گویا: نمایشی
    • تهیه كننده كتاب گویا: آسیه حیدری
    • دبیر سرویس: محمد مهدی شادبهر
    • راوی: مریم نشیبا
    • كلید واژه: آینه,پادشاه,جوانی و پیری,سحرآمیز
    • نام سریالی(نام طرح مشترك): قصه های مادر بزرگ
    • منبع: ایرانصدا
    • نوع مرجع (نمایشنامه-نمایش رادیویی - برنامه-كتاب-فیلم): نمایش رادیویی
    • ملیت: فارسی
    • پیشنهاد ما: این قصه برای دبستانی ها مناسب است

    پادشاه پسرهایش را صدا كرد تا كاری برایش انجام دهند. او پسر بزرگش را صدا زد و گفت: وقتی كوچك بودم شنیده بودم آینه ی سحرآمیزی وجود دارد كه هر كس خود را در آن ببیند جوان می شود. پسر قبول كرد و با ...

    اطلاعات بیشتر

    چهارشنبه، ۱۲ اسفند ۱۳۹۴

    قرآن

    چهارشنبه، ۱۲ اسفند ۱۳۹۴
    چهار شنبه 18 آذر
    |
    11:33:21
    زنده