توی فصل پاییز بود كه پدر و مادر سینا كوچولو برای خریدن كیف به بازار رفتند.
توی بازار به مغازه كیف فروشی رسیدند. مغازه پر از كیف های بزرگ و كوچك و رنگارنگ بود و سینا به هر كیفی كه می رسید می گفت من اینو می خوام من اونومی خوام. پدر مشخصات كیف مناسب را برای سینا كوچولو گفت ...