توی باغچه حشرات با هم دوست بودندو با هم به خوبی زندگی می كردند.
هر روز صبح یكی از همسایه ها بلند می شد ناهار درست می كرد و بقیه كار می كردند و ظهر همه با هم ناهار می خوردند. اما یك روز عنكبوت سیاهه به باغچه آن ها آمد و مهربانی و دوستی از باغچه آنها رفت.