خاله مورچه ریزه خیلی خوشحال بود چون بهار آمده بود.
خانوم مورچه ریزه دو تا بچه داشت. اسم یكی كوچول بود و اسم آن یكی موچول بود. آقای مورچه بچه هایش را خیلی دوست داشت. او صبح زود بچه ها را از خواب بیدار كرد تا از بهار لذت ببرند. كوچول با خنده از ...