یك روز قشنگ تابستانی ریحانه با پدر و مادرش تصمیم گرفتند به كنار دریا بروند.
ریحانه برای مسافرت وسایلش را جمع كرد و با پدر و مادرو مادربزرگش راه افتادند. خانواده برای صبحانه كنار رودخانه ایستادند و بعد از خوردن صبحانه مادر بزرگ آشغال ها را توی كیسه ای ریخت. این برنامه در ...