یك روز كه پنجره باز بود باد كلاه پدربزرگ را با خود برد.
باد، های و هوی كنان كلاه را با خود برد. كلاه در دست های باد، چرخید و چرخید تا این كه به باغچه ی پر از گل رسید. موش كوچولو دوید و رفت زیر كلاه پنهان شد. گربه چاقه همه جا را گشت اما موش كوچولو را ...