خاله سوسكه هیچ كس را دوست نداشت.
خاله سوسكه نه با كسی حرف می زد و نه با كسی درد دل می كرد. او اصلا لبخند نمی زد و فكر می كرد با همه فرق می كند. یك روز خاله سوسكه در آب افتاد اما از بس مغرور بود از هیچ كس كمك نگرفت ...