نرگس و احمد با پدر و مادرش در یك شهر كوچك زندگی می كردند.
پدر بچه ها چرخ دستی ای داشت كه هر روز با آن بیرون می رفت. یك روز میوه روی چرخ دستی می گذاشت و یك روز سبزی، و هر روز چیزی می فروخت. یك روز پدر بچه ها مریض شده بود و خانه ماند. مادر بچه ها برای پرستاری ...