مادر كفشدوزك، و بابا كفشدوزك داشتند خانه تكانی می كردند.
بچه كفشدوزك به پدر و مادرش نگاه می كرد. او حوصله اش سر رفته بود و می خواست به مادرش كمك كند. او می خواست شیشه ها را تمیز كند. ظرف شیشه شور را برداشت تا روی شیشه اسپری كند اما ...