تصنیف مقامی خراسانی
دور از تو هر شب تا سحر گریان چو شمع محفلم تا خود چه باشد حاصلی از گریهٔ بی حاصلم؟ چون سایه دور از روی تو افتادهام در كوی تو چشم امیدم سوی تو وای از امید باطلم در كار عشقم یار دل آگاهم از اسرار ...