تصنیف در دستگاه چهارگاه
باران می بارد ومن تنها در خلوت خود با یادت همسفرم درین شب سرد بیتاب از فاصله و رویاهایی كه نشد میسوزد بال و پرم دریغ ازین درد باران میبارد وشب میگیرد بوی تورا عطر گیسوی تورا مسافر من امشب لبریز ...