تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی و بی كلام همین قطعه
دست به جان نمی رسد تا به تو برفشانمش بر كه توان نهاد دل تا ز تو واستانمش ایمنی از خروش من گر به جهان دراوفتد فارغی از فغان من گر به فلك رسانمش آه دریغ و آب چشم ار چه موافق منند آتش عشق آن چنان ...