اثری از دوریش رضا منظمی با آواز محمد عبدالحسینی، 1379
دردیست درد عشق كه هیچش طبیب نیست گر دردمند عشق بنالد غریب نیست هر كو شراب عشق نخورده ست و درد درد آنست كز حیات جهانش نصیب نیست گر دوست واقفست كه بر من چه می رود باك از جفای دشمن و جور رقیب ...