تصنیف دشتی، 1384
ای نور یقین بر دیده نشین ای رفته بازآ ای مهر برین افتاده ببین دلخسته مارا دیدار تو را انوار تو را چشم انتظارم تا نقش تو را از روی صفا بر جان گذارم از بام و دری شامی سحری بر ما نظر كن در هر ...