تصنیف چهارگاه، 1383
من، جان ها، سوزم، از غم عشقم، عشقم، عشقم به جان پروانه زدم، منم كه آتش زده ام، نه شمع سوزان ز سوز من، شمع وفا، بسوزد و بزم شما، كند فروزان فروغ جان هنرم، ز باده گیرنده ترم من كه داری شررم، بر ...