مرثیه عاشورایی
وقتی كه با ماه میشم همسفر این جا كه میرسم دلم می گیره سال به این لحظه كه می رسه باز چشم و دلم چله و غم می گیره غصه سرداری كه باب شش ماهش غرق بلا شده منو پیرم كرده كسی كه دنیا رو نجاتش میده ...