سینا با پدر و مادرش در یك شهر زیبای بزرگ زندگی می كرد.
سینا كوچولو خیلی سر به هوا بود. یك روز كه سینا با مادرش به بازار رفته بود مادرش را گم كرد. او مادرش را صدا كرد و رفت و رفت تا به آقا موشه رسید به آقا موشه گفت: من مامانم را گم كرده ام. تو مامان ...