فقیری از كنار دكان كبابی عبور می كرد. بوی كباب همه جا پخش شده بود و پیرزن بسیار گرسنه بود.
پیرزن فقیر نان خشكی كه داشت را روی دود كباب گرفت و خورد. اما مرد كباب فروش به پیرزن گفت كه باید پول دود كباب را بپردازد... داستان "بوی كباب و صدای سكه" در شبكه رادیویی سلامت تهیه و تولید شده است.