مادربزرگ و مریم داشتند در حیاط نان می پختند.
مریم خمیر را به شكل توپ های كوچكی در می آورد و بعد آن ها را در سینی پهن می كرد. مادربزرگ هم كه تنور را روشن كرده بود، نان ها را به تنور می چسباند. كمی از خمیر مانده بود. مریم با خمیر، یك آدمك ...