آقا موشه عاشق جمع كردن قوطی كبریت بود.
آقا موشه مدام قوطی جمع می كرد و خانم موشه از جمع شدن این همه قوطی كبریت عصبانی شده بود. یك روز مهمان به خانه آ ن ها آمد، اما جا برای نشستن نداشت. بالاخره خانم موشه خسته شد و قهر كرد و رفت. داستان ...