برف آمده بود و مهد كودك مریم كوچولو هم تعطیل شده بود.
مریم كوچولو از پنجره بیرون را نگاه كرد. برف دانه دانه روی زمین می نشست. مریم خیلی خوشحال بود. او شروع كرد به نقاشی كشیدن. پدربزرگ هم رفت تا برف ها را پارو كند ...