چند تا عروسك در قفسه های یك فروشگاه نشسته و منتظر بودند.
یكی از عروسك های خرسی معمولی نبود. نوك بینی اش عسلی بود یك جلیقه ی قهوه ای با یك پایپون طلایی تنش بود. عید داشت از راه می رسید. همه ی عروسك های خرسی فروخته شده بودند اما خرس قصه ی ما هنوز در فروشگاه ...