روزی در یك جزیره بسیار قشنگ یك میمون حسود و یك خرچنگ با هم بازی میكردند؛ تا اینكه خرچنگ، یك خرما و میمون، یك هسته هلو پیدا كرد. میمون از اینكه خرچنگ خرما پیدا كرده است و او هسته هلو، بسیار ناراحت بود. به همین دلیل به دنبال راهی بود تا...
كودكان با شنیدن این داستان میآموزند كه به راحتی فریب حرفهای دیگران را نخورند؛ و به خاطر بسپارند كه بدی كردن به دیگران، بی پاسخ نخواهد ماند و بالاخره انسان خطاكار، نتیجه كار اشتباهش را میبیند.