در یك روز آفتابی، در جنگلی سرسبز طاووس زیبایی از لانهاش بیرون آمد تا پرهایش را زیر نور آفتاب باز كند. خرگوش كه از آنجا میگذشت، طاووس را دید و از او خواست تا چند عدد از پرهای زیبایش را به او بدهد؛ اما طاووس قبول نكرد و خرگوش را مسخره كرد.
كودكان با شنیدن این داستان میآموزند كه انسان باید همیشه قدر داشتهها و نعمتهایی كه خداوند به او داده است را بداند و شكرگزار او باشد. *داستان «طاووس و كلاغ» برگرفته از كتاب «بهارستان» سروده «عبدالرحمن ...