در زمان های قدیم جوانی به نام حسن بود كه با همسرش در روستایی زندگی می كرد. او فردی مهربان و سخاوتمند بود و به هركسی كه از او كمك می خواست، كمك می كرد. روزها گذشت تا اینكه ارثی كه پدرش برای گذاشته بود، تمام شد و فقط دو كیسه برنج باقی ماند...
شنیدن این داستان به كودكان می آموزد كه در زندگی هیچ خوبی بی پاداش نمی ماند و هیچ بدی بی مجازات. پس چه بهتر است كه انسان همیشه در زندگی خوبی كند.