در زمان های قدیم زنی بود به نام «آنا» كه همراه همسرش در شالیزاری كشاورزی می كرد؛ او سه پسر داشت كه از كشاورزی بیزار و در آرزوی شغلی پُر درآمد بودند. بالاخره پدرشان از دنیا رفت و آن ها تصمیم گرفتند هر یك كاری به غیر از كشاوزی انجام دهند....
كودكان با شنیدن این داستان به اهمیت زمین و شغل كشاورزی پِی می برند. * داستان «برادران كشاورز» از افسانه های قدیمی كشور فیلیپین است.